مادر...
مادر...
مادر ! من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ،
زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من …
|+|
مادر...
مهم نیست در چه سنی باشم ،
هر زمان چیز جدید یاد میگیرم دلم میخواهد فریاد بزنم :
مامان بیا نگاه کن !
|+|
مادر...
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم
باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !
|+|
مادر...
مادر؛
روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛
چند زمستان برف نشسته است؛
تا من به بهار رسیده ام ...!
|+|
مادر...
مادر...